• وبلاگ : شهريار کوچه ها
  • يادداشت : شيري که عاشق دختري زيبا رو شد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • پارسي يار : 9 علاقه ، 10 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام جناب گُذر!
    من هم از حرف خودم گُذر کردم و به حقيقت مطلب رسيدم البته اُميدوارم؛ منظورت از اين داستانِ زيبا، به تصوير کشاندنِ به دام اُفتادنِ شيرمرداني است که شير بودن خود را فراموش کرده و از اصل خويش دور افتاده و خدا را فراموش کرده اند.
    خداوند هم به مکافات اين فراموشي، خودشان را بر خودشان فراموشاند و در اوج عزّتِ با خدا بودن به حضيض ذلّت از اينجا رانده و از آنجا وامانده مبتلاشان گردانيد.
    مطلب بعدي را زودتر بگذار..
    پاسخ

    سلام .... مقصود ان است که شما قصد کرده ايد .......يادتونه مي گفتم عشق يه چشمکه؟؟؟ اگه شما از چشم آنکه به شما پلک بست دل ببنديد ..... ديگه مستحق اين هستيد که اون فرد هر چه با شما کرد رو بچشيد ..... ولي اگه به هدف اون پلک بستن نظر کنيد و از کنارش بگذريد ..... زودتر و سريع تر به آن مخبر مي رسيد که خبري براي شما آورده بود تا نزد فلاني برويد